با احترام خم میشود و سبد پلاستیکی را مقابلت میگیرد تا استکان و نعلبکی ات را داخلش بگذاری. همه را که جمع میکند بهسمت چایخانه و رفقایی برمیگردد که با شوق و لبخند، به کارشان مشغولاند. برخی زمین را تی میکشند، چندنفری ظرفها را میشویند، عدهای کتریهای چای را یکرنگ میکنند و برخی مشغول پر کردن استکانها از چای شیرینشده هستند.
قصه دورهمی کسانی که با آمدن به کشیک دوم چایخانه رضوان، مفتخر به پوشیدن ردای سبز خدمت شدهاند، صرفا به روزهایی که در حرم امامرضا (ع) شیفت دارند، خلاصه نمیشود.
این باهم بودنها در دو سال اخیر، بهانه اتفاقهایی خجسته برای خادمان، زائران و اهالی منطقه۴ شده است. برای روایت گوشهای از آن، مهمان یکی از کشیکهای این گروه صدوشصتنفره میشویم.
سال۱۳۸۹ بود که تعدادی از فعالان فرهنگی منطقه ما با ریزبینی متوجه بروز آسیبهایی در هیئتهای مذهبی شدند. انحرافهایی هرچند جزئی از اسلام ناب و خط ولایت یکی از این چالشها بود که آنها را برای پیداکردن راهکار به تعمق و همفکری وادار کرد. نتیجهاش پیشنهاد تشکیل مجمعی به نام محبان آلالله متشکل از تشکلهای مردمی منطقه بود.
مهم نبود که این هیئتها چند نفر عضو دارند و در مساجد فعال هستند یا حسینیهها یا منازل. مهم این بود که به شعار «رهسپاریم با ولایت تا شهادت» معتقد باشند و برای تحقق این شعار اهل کار گروهی باشند.
بیشاز ۱۰ تشکلی که از محلات مختلف منطقه ۴ پای کار آمدهاند و ثابتقدم ماندهاند، برنامههایی مشترک در مناسبتهای ملیمذهبی اجرا میکردند؛ با این حال انگار به بستری مثل خدمت در چایخانه نیاز بود تا این جوانه به درختی بارور تبدیل شود.
جواد موحدیانفر، مسئول این مجمع، سابقه تشکیل آن را برایمان شرح میدهد و از پیشنهاد دو سال پیش آستان قدس رضوی برای سپردن مسئولیت یکی از کشیکهای چایخانه رضوان به مجمع و تشکلهای مردمی ذیل آن میگوید؛ «از وقتی ذیل پرچم امام هشتم (ع) دور هم جمع شدیم، برکت عجیبی به کارمان آمده است. جذب افراد به مجمع خیلی بیشتر از قبل شده است. کارگروههای مجمع فعال شدهاند. مثل کارگروه فرهنگی که بانی کارهای خیر در منطقه است؛ از پوششدادن خانوادههای نیازمند بیسرپرست بگیرید تا آزادکردن زندانیان نیازمند و محکومان جرایم مالی.»
عضو شورای اجتماعی محله شهیدقربانی و خادم هیئت محبان مهدیزهرا (س) از خیرانی میگوید که از اقصانقاط ایران بهواسطه چایخانه رضوان، جذب کارهای خیر مجمع به نفع اهالی منطقه۴ مشهد شدهاند. همچنین از اتفاقاتی سراسر خیر و برکت تعریف میکند که در زندگی شخصی ۱۶۰خادم چایخانه رخ داده است.
از وقتی ذیل پرچم امام هشتم(ع) دور هم جمع شدیم، برکت عجیبی به کارمان آمده است
میگوید: «آرزو داشتیم سیره اهلبیت (ع) در زندگی مردم منطقه جاری و ساری باشد. به لطف امامرضا (ع) زندگی خدام چایخانه طوری تغییر کرده و ارتباط قلبی آنها بهواسطه فرصت خدمت در چایخانه، بهشکلی تقویت شده است که هرکدام از این آرزوها و حوائج برآورده شده، به تبلیغی برای توسل جستن به اهلبیت (ع) و مجالس و محافلشان تبدیل شده است.»
این خادم پنجاهوسهساله با حلاوتی که باید آن را لمس کرد، از ماجرای خادمشدن خودش در حریم امن امام رئوف (ع)، اینطور میگوید: قبل از چایخانه، دو بار امکان خدمت در حرم برایم پیش آمده بود. هر بار شوق یکی از شیفتگان آقا امامهشتم (ع) را برای خادم شدن دیدم و تصمیم گرفتم این فرصت را دراختیارشان بگذارم. چایخانه، فرصت سومی بود که حضرت لطف کردند و دراختیارم گذاشتند تا من هم از این فیض محروم نشوم.
بچههای کشیک چایخانه او را دایی صدا میزنند. در ضمن که با ما صحبت میکند، حواسش به امور داخلی چایخانه نیز هست.
علیاصغر عطارزاده، متولد۱۳۴۵ و ناظر بهداشت اینجاست و با سررسیدی در دست، برخی قواعد بهداشتی آن را برایمان توضیح میدهد: کسی بدون لباس و کلاه مخصوص، اجازه خدمت در داخل چایخانه را ندارد. برای شستوشوی لیوانها پوشیدن پیشبند و داشتن دستکش الزامی است. کف چایخانه و اطراف آن هم باید همیشه تمیز و شستهشده باشد. آوازه کارهای خیرانه او را نه از خودش، بلکه از سایر خدام چایخانه میشنویم.
آقای عطارزاده بهجای گفتن از خودش ترجیح میدهد که از چایخانه بگوید و از هفت نوع خدمتی که اینجا انجام میشود. هرکدام از این خدمات را کسانی بر عهده دارند که سالهای سال در هیئتها آن را تکرار و تمرین کردهاند؛ «اینجا چایدمکن، چاییکرنگکن، چایریز خواهران، چایریز برادران، مسئول نظافت، استکانچین و مسئول شستوشو داریم.
مثلا امروز در بخش اول از کشیک دوم، ساعت۱۴ تا ساعت۱۹:۳۰، ۴۳نفر در چایخانه فعالیت میکنند. با احتساب انباردار، مسئول تدارکات و خدام انتظامات چایخانه، تعدادشان میشود ۵۲نفر. تقریبا همین تعداد هم در بخش دوم از کشیک دوم یعنی ساعت۱۹:۳۰ تا ۲۳، خدمت میکنند.
شبهای جمعه و مناسبتها که حرم شلوغتر از ایام عادی است، ساعت کار چایخانه زیاد میشود و ما این اضافه ساعت را بین دو بخش کشیک تقسیم میکنیم. هیچکس هم اعتراض نمیکند.»
نه به کسی درجهای میدهند نه حقوق و مزایایی؛ عشق میکنند از اینکه در خدمت زائران آقا هستند
نباید هم اعتراض کنند. کار اینجا کاری از روی دل و اعتقاد است. به قول دایی نه به کسی درجهای میدهند نه حقوق و مزایای مادی دارند. عشق میکنند از اینکه در خدمت زائران آقا هستند و شکرانه این توفیق را در جلب رضایت زوار میدانند؛ «دربرابر زائر حضرت، قد راست و دست به سینه میایستیم. سلیقهها متفاوت است بههرحال.
برخی میگویند چرا چایتان تلخ است، چرا شیرین است، چرا سرد است، چرا شیرینیاش کم است. یکی دیابت دارد و بدون شکر میخواهد، دیگری میآید و آبجوش ساده میخواهد و قسعلیهذا. حتی برای زوار خارجی که چای عراقی میخواهند، کتری جداگانه داریم. سعی میکنیم رضایت زائر امام را جلب کنیم تا خاطره خوبی از حرم، خدام و چایخانه داشته باشند.»
او که تا پیش از خدمت در چایخانه رضوان، همواره رؤیای خادمی امامهشتم (ع) را در سر داشته است، خدا را برای این رؤیای محققشده، چندباره شکر میکند و میگوید: دلم میخواست، اما راستش حتی فکرش را هم نمیکردم روزی این لباس را بپوشم.
«هیئتی هستیم و برایمان هیچ فرقی نمیکند کجای حرم خدمت کنیم؛ میخواهد انتظامات باشد یا بازرسی، شستوشوی سرویسهای بهداشتی یا هر کار دیگر. گاهی اعلام میشود که مثلا پنجاهنفر نیرو لازم است برای توزیع بستههای پذیرایی در فلان صحن حرم. خدمت، خدمت است و همه این کارها را با جان و دل انجام میدهیم، اما برای ما بچههیئتیها، دادن چای به دست زائر، مزه دیگری دارد.» اینها را سعید اکرامی میگوید.
متولد ۱۳۶۲ است و جزو کسانی که با راه افتادن چایخانه، به آرزوی پوشیدن لباس خادمی حرم امام رضا (ع) رسیده است.
مسئول هیئت فرهنگی مذهبی بیتالسجاد (ع) در محله میثمشمالی هرچه بیشتر میگوید، باورمان به برکات این چایخانه در دورهمجمعکردن تشکلهای مردمی منطقه۴، عمیقتر میشود.
او چندتا از دانهدرشتهایش را روی برگه نوشته است و در میانه همهمه حاکم بر چایخانه، یکییکی برایمان ردیف میکند: ۶۵میلیونتومان جمع کردیم بهعنوان هزینه رهن یک خانه و هردو سال یک بار میدهیم به یک خانواده نیازمند تا در آن زندگی کند. اجارهاش را هم خدام کشیک تأمین میکنند.
پنج خانواده نیازمند را هم در منطقه۴ شناسایی کردیم و برایشان پرونده تشکیل دادیم. هر ماه بههمت یکی از خادمان، پنج بسته معیشتی شامل گوشت، برنج، روغن، ماکارونی و اقلامی از این دست را تقدیمشان میکنیم که بین ۱۰ تا ۱۵میلیونتومان هزینهاش میشود.
او از حدود ۱۰۰میلیونتومان میگوید که در یک سال اخیر ازسوی خدام این کشیک، جفتوجور شده و نیاز خانوادههای نیازمند به فرش، یخچال، کولر و سایر لوازم خانگی را رفع کرده است.
اینها به جز آن ۳۰میلیونتومان است که برای دختربچههای منطقه جمع شد. نهساله شده بودند، اما فقر مادی خانوادههایشان اجازه نمیداد به چیزهایی مثل جشن تکلیف فکر کنند. این مبلغ، صرف شادکردن قلبهای کوچکشان شد و جشن تکلیف را به خاطرهای ماندنی در ذهنشان تبدیل کرد.
در لذت شنیدن کارهای خیر و بزرگی هستیم که این دورهمی باصفا بانی انجام آن شده است که مورد بعدی را اینطور از عضو شورای اجتماعی محله میثم شمالی میشنویم:
دهروز است که «یا علی (ع)» گفتهایم برای آزادکردن یک زندانی خانم که محکوم به جرم مالی غیرعمد است. هنوز هیچنشده، ۲۵میلیونتومان برای این کار خیر جمع کردهایم. از امشب قرار است هرکدام از خدام در تشکلی که فعال است، اطلاعرسانی کند تا مبلغ را به چیزی بین ۱۰۰ تا ۲۰۰میلیونتومان برسانیم. شهرداری منطقه۴ هم پای کار آمده است تا به همین زودیها مادری را از پشت میلههای زندان به کانون خانواده برگردانیم.
ماجرای دیگری که برایمان روایت میشود، درباره یکی از محبان اهلبیت (ع) است که به سرطان دچار شد و هزینههای درمان و معیشت، به غمی سنگین روی دل او و خانوادهاش تبدیل شده بود. این بار هم خادمان مهربان امام رئوف در چایخانه، کمر همت به تأمین این هزینهها بستند و هر آنچه در توان داشتند، به کار بستند.
روزی هم که به رحمت خدا رفت، نگذاشتند به آبرویش لطمهای وارد شود و هزینههای خاکسپاری و مراسم آبرومند او را تقبل کردند و حمایت مالی از خانواده مرحوم را ادامه دادند.
عضو شورای اجتماعی محله میثم شمالی همچنان از کارهای دستهجمعی میگوید، از باهم بودنهای امیدبخش تشکلهای منطقه۴ که چایخانه رضوان، بهانه یا شاید هم دلیل آن بود. از گرههایی که باز و اشکهایی که پاک شد، از امیدهایی که جان گرفت و جای نومیدیها را پر کرد.
برای اطمینان از خیربودن این دورهمی، شنیدن همینها کفایت میکند. این طور نیست؟
ورود افراد متفرقه ممنوع است، اما ما که افراد متفرقه نیستیم. به لطف خدام چایخانه، خودی به حساب میآییم و بیخیال «باید»ها و «لطفا»های درجشده روی در و دیوار انبار چایخانه رضوان، اینجا را برای گفتگو انتخاب کردهایم. چشممان کیسه شکر، پلاستیکهای چای و دمنوش و کارتنهای کلاه و دستکش یکبارمصرف را برانداز میکند و گوشمان صحبتهای خادمانی را میشنود که در میانه مشغلههای خدمتشان، برای گفتن از لذت خدمت در این فضا داوطلب شدهاند.
حمید احمدزاده متولد۱۳۶۶ یکی از آنهاست. او از خادمان هیئت حسینی و ابوالفضلی بجستانیهای مقیم مشهد است و پای ثابت کارهای خیری به شمار میرود که در منطقه۴ انجام میشود.
این ساکن محله پنجتن، گفتنیهای بسیاری برای شنیدن دارد، از زائرانی که برای بازشدن حاجتشان، چیزی نذر چایخانه کردهاند؛ مثلا زائری اهل تبریز که ورشکسته شده و به زیارت آقا آمده بود. چایخانه را که دید، در دلش نیت کرد اگر کسبوکارش دوباره سر پا شود، کام زائران را با دادن شربت، شیرین کند.
کمی بعد که حاجتش را گرفت، پای ادای نذرش ماند و با تقبل هزینه میلیونی تأمین مایع شربت، آن را به مشهد ارسال و به دست خدام چایخانه رساند. شیرینیهایی که او در این دو سال خدمت در چایخانه تجربه کرده، شبیه هیچکدام از دورههای زندگیاش نیست؛ مثلا تماشای عروس و دامادهایی که در حرم عقد میکنند و تصمیم میگیرند اولین چای دونفره زندگی مشترکشان را در چایخانه بنوشند.
با سلام و صلوات و پاشیدن شکلات روی سر عروس و داماد، لذت این لحظههای بدون تکرار را دوچندان میکنند
خادمان کشیک دوم چایخانه رضوان هم برای شادکردن این زوجها سنگ تمام میگذارند. با سلام و صلوات، پاشیدن شکلات روی سر عروس و داماد و دادن هدیهای به رسم یادگاری، لذت این لحظههای بدون تکرار را برایشان دوچندان میکنند.
خوشحال است از اینکه نخستین تجربه خدمتش در حرم آقا با کار در چایخانه رقم خورده است. تفسیر خودش را از ماجرا دارد و آن را اینطور با ما در میان میگذارد: یکی از اولین چیزهایی که در حرم به سهولت، بیتشریفات و هرقدر که زائر بخواهد، نصیبش میشود چای است. این را مقایسه کنید با بهطورمثال، رفتن به مهمانسرا که فرایند خودش را دارد. رابطه قلبی بین خادم و زائری که با چای پذیرایی میشود، مثل ندارد.
او که پای ثابت تأمین هزینه کارهای خیر کشیک دوم چایخانه رضوان است، حال و هوای زواری را برایمان روایت میکند که به نیت تبرکجستن یا شفاگرفتن بیمار و با اعتقاد قلبی به چایخانه میآیند و درخواست کمی چای خشک میکنند.
خادمان آقا برای اجابت خواسته آنها با هزینه شخصیشان چای میخرند و در قالب بستههای کوچک تقدیم زائران میکنند. خبرش رسیده است که برخی زوار در برگشت به شهر و دیارشان، مجالسی بزرگ به یاد اهلبیت (ع) برپا کرده و با نوشاندن چای آمیخته با چای متبرک، از میهمانانشان پذیرایی کردهاند.
* این گزارش یکشنبه ۲۴ دیماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۵۴ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.